قدس آنلاین- هنر عرصه خلافآمد عادتهاست. خلاف عادتها عمل کردن، اشیاء و پدیدهها را تازه میکند و از آنها آشناییزدایی مینماید.
شعر هم همین کار را با کلمات میکند. اینکار کلمات را به شیء تبدیل مینماید؛ یعنی به آنها کارکردی جدید و متفاوت با کارکرد روزمرهشان میبخشد، کارکردی که گاه در تضاد با کارکرد عادی آنهاست.
«سرور بهبهانی» در شعر کوتاه خود نظامی از عادتزداییها را حاکم ساخته است. درواقع شگرد اصلی این شعر، نظامی از جابهجا کردن ارزشها در متن است.
در موقعیت این شعر، ارزان همان گران است و گران همان ارزان! خرابی همان سلامت است و سلامتی همان خرابی! خیس شدن در باران همانند خشک ماندن زیر چتر خوب است!
این شعر ارزشهای عادتشده را کنار میزند و بیاعتبار میسازد و ضدارزشها را جایگزین آنها میسازد و این درواقع همان عامل شگفتیزایی و لذتآفرینی متن است؛ شگفتی از اینکه مجبوریم بپذیریم(!) جنس معیوب از جنس سالم باارزشتر است و خریدن آن واجب!
راوی و دستفروش هردو غیرعادیاند، اما باز پذیرفته میشوند و... توجیه اینهمه عجایب و غرایب تنها با مبالغه در حسی تغزلی و عاشقانه ممکن است: خیس شدن در بارانی دونفره!
*دنیا دارد روی پاشنههای من میچرخد/ سرور بهبهانی/ نشر فصل پنجم/ ۱۳۹۶/ صفحه ۴۶.
نظر شما